محل تبلیغات شما

[باب میل من است تمام او]



دو روز قبل از تولد من، تولد زنداداش ِ امیر بود
با یه اکانت فیک فالو کردم کار بدیه شما نکنین
خواهرا امیر حسابی تردن و تبریک بارون کردن
خودم معمولا تو پیجم پست نمیزارم
ولی کِرمم گرفت برا تولدم پست گذاشتم
فقط یکی از خواهراش پیج منو داره
و فقط اومد لایک کرد و رفت!
دلمو صابون زدم که شاید منو نمیشناسه(با اینکه مطمئن بودم میدونه کیو فالو کرده) با خودم گفتم الان که امیر بیاد و کلی تبریک بگه میفهمه و میاد یه چی میگه

حالا بعد 10  11 روز هنوز منتظرم امیر بیاد حداقل لایک کنه
کامنت فراوون و تبریک نخواستم

دیروز رفتیم آبگرم، لاهیجان
خیییلی خوب بود
با فامیلامون رفتیم
اولش با خیلیا قرار بود بریم اما دم رفتن بهونه اوردن نیومدن
فقط ما موندیم و یه خانواده دیگه!
ولی خوش گذشت
وای آب استخر انقد دااااغ بوددددد
5 ثانیه میرفتم تو اب بعد میسوختم عین مرغ پر کنده بال بال میزدم بیام بیرون
چون اولش به گرما عادت نداشتیم خیلی سوختیم خخخخ 
یه ذره یه ذره بدنمونو به آب زدیم که نسوزیم
اما اخرش که عادت کردیم پریدم تو اب داشتم تمرین میزدم
تو آب تمرین زدن چقد خوبههههه
تمرین شکم میزدم قشنگ احساس میکردم که به ماهیچه ها شکمم فشار میاد و ت میخورن!
فشار که همیشه هستتت اما تو آب فرق داشت نمیتونم توصیف کنم
اما چشمتون روز بد نبینه همین که از اب اومدم بیرون گوگرد منو گرفت و فشارم افتاد و سرگیجه و حالت تهوع بهم دست داد، دستام قفل شده بود.
دختر فامیلمون بدو بدو رفت برام اب قند درست کرد خوردم یکم بهتر شدمممم

دیگه حالم بد بود و اومدم بیرون و بعد شام برگشتیم.
مامانم مشکل قلبی داره و نباید زیاد تو اب میموند اما توجه نکرد بعدشم به محض اینکه اومد بیرون لواشک خورد :/
اونم فشارش افتاد 
لامصب بوی این گوگرد بدتر از همه چی بود

آخرین جستجو ها

تفریحات سالم 2 acbiohosyn prophet with light of revelation=LUCIFER2012=روشنا ...پیامبر عشق و آگاهی Laura's notes پویش بلوط ریژاو teaulottafing Jalkapallo pelipaidat 2016/17|lasten jalkapallo pelipaidat علمی، آموزشی، اطلاع رسانی امید فروش رله -فروش رله كمی - فروش سوكت yousefbabazadeh موزیک و آهنگ